کد مطلب:2505
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:469
درس چهارم
روشهای فكری اسلامی
در درس قبل ، مختصر توضیحی درباره روش فلسفی اشراقی و روش فلسفی
مشائی دادیم و گفتیم میان اشراقیون و مشائیون یك سلسله اختلافات اساسی
در مسائل فلسفی وجود دارد ، و گفتیم كه بنابر مشهور افلاطون سر سلسله
اشراقیون و ارسطو سر سلسله مشائیون به شمار می رود . و هم اشاره شد كه در
دوره اسلامی این دو مكتب ادامه یافت ، برخی از فلاسفه اسلامی روش اشراقی
دارند ، برخی دیگر روش مشائی .
نظر به این كه در جهان اسلامی روشهای فكری دیگر هم بوده است كه با روش
اشراقی و مشائی مغایرت داشته است و آنها نیز نقشی اصیل و اساسی در
تحویل فرهنگ اسلامی داشته اند ناچاریم به آنها نیز اشاره كنیم :
در میان سایر روشها آنچه مهم و قابل ذكر است دو روش است :
1 - روش عرفانی :
2 - روش كلامی :
عرفا و همچنین متكلمین به هیچ وجه خود را تابع فلاسفه اعم از اشراقی و
مشائی نمی دانستند و در مقابل آنها ایستادگیها به خرج داده اند و تصادمهایی
میان آنها و فلاسفه رخ داده است و همین تصادمها در سرنوشت فلسفه اسلامی
تأثیر بسزایی داشته است عرفان و كلام علاوه بر آن كه از طریق معارضه و
تصادم به فلاسفه اسلامی تحرك بخشیده اند ، افقهای تازه نیز برای فلاسفه
گشوده اند . بسیاری از مسائلی كه در فلسفه اسلامی مطرح است ، اولین بار
وسیله متكلمین و عرفا مطرح شده است ، هر چند اظهار نظر فلاسفه با اظهار
نظر عرفا و متكلمین متفاوت است .
علیهذا مجموع روشهای فكری اسلامی چهار روش است و متفكران اسلامی چهار
دسته بوده اند . بدیهی است كه مقصود ما روشهای فكریی است كه به معنی عام
رنگ فلسفی دارد یعنی ، نوعی هستی شناسی و جهان شناسی است . ما در این
درس كه درباره كلیات فلسفه بحث می كنیم ، كاری به روشهای فكری فقهی یا
تفسیری یا حدیثی یا ادبی یا سیاسی یا اخلاقی نداریم كه آنها داستانی دیگر
دارند .
نكته دیگر این است كه همه این روشها تحت تأثیر تعلیمات اسلامی رنگی
مخصوص پیدا كرده اند و با مشابه های خود در خارج از حوزه اسلامی تفاوتهایی
داشته و دارند . و به عبارت دیگر : روح خاص فرهنگ اسلامی بر همه آنها
حاكم است .
آن چهار روش فكری عبارت است از :
1 - روش فلسفی استدلالی مشائی : این روش پیروان زیادی دارد . اكثر
فلاسفه اسلامی پیرو این روش بوده اند .
الكندی ، فارابی ، بو علی سینا ، خواجه نصیرالدین طوسی ، میرداماد ، ابن
رشد اندلسی ، ابن باجه اندلسی ، ابن الصائغ اندلسی ، مشائی مسلك بوده اند
. مظهر و نماینده كامل این مكتب بو علی سینا است . كتابهای فلسفی بو
علی از قبیل شفا ، اشارات ، نجات ، دانشنامه علائی ، مبدأ و معاد ،
تعلیقات ، مباحثات ، عیون الحكمه همه حكمت مشاء است . در این روش
تكیه فقط بر استدلال و برهان عقلی است و بس .
2 - روش فلسفی اشراقی : این روش نسبت به روش مشائی پیروان كمتری
دارد . آن كس كه این روش را احیاء كرد " شیخ اشراق " بود . قطب
الدین شیرازی ، شهرزوری و عده ای دیگر روش اشراقی داشته اند . خود شیخ
اشراق ، مظهر و نماینده كامل این مكتب به شمار می رود . شیخ اشراق كتب
زیادی نوشته است از قبیل حكمة الاشراق ، تلویحات ، مطارحات ، مقاومات
، هیاكل النور . معروفترین آنها كتاب حكمة الاشراق است و تنها این كتاب
است كه صد در صد روش اشراقی دارد . شیخ اشراق برخی رساله ها به فارسی
دارد از قبیل : آواز پر جبرئیل ، عقل سرخ و غیره .
در این روش به دو چیز تكیه می شود : استدلال و برهان عقلی ، و دیگر
مجاهده و تصفیه نفس . به حسب این روش ، تنها با نیروی استدلال و برهان
عقلی نتوان حقائق جهان را اكتشاف كرد .
3 - روش سلوكی عرفانی : روش عرفان و تصوف فقط و فقط بر تصفیه نفس
بر اساس سلوك الی الله و تقرب به حق تا مرحله وصول به حقیقت تكیه
دارد و به هیچ وجه اعتمادی به استدلالات
عقلی ندارد . این روش پای استدلالیان را چوبین می داند . به حسب این روش
، هدف تنها كشف حقیقت نیست ، بلكه رسیدن به حقیقت است .
روش عرفانی پیروان زیادی دارد و عرفای نامداری در جهان اسلام ظهور
كرده اند . از آن جمله بایزید بسطامی ، حلاج ، شبلی ، جنید بغددای ذوالنون
مصری ، ابو سعید ابوالخیر ، خواجه عبدالله انصاری ، ابوطالب مكی ، ابو
نصر سراج ، ابوالقاسم قشیری ، محیی الدین عربی اندلسی ، ابن فارض مصری ،
مولوی رومی را باید نام برد . مظهر و نماینده كامل عرفان اسلامی كه عرفان
را به صورت یك علم مضبوط درآورد و پس از او هر كس آمده تحت تأثیر
شدید او بوده است ، محیی الدین عربی است .
روش سلوكی عرفان با روش فلسفی اشراقی یك وجه اشتراك دارد و دو وجه
اختلاف . وجه اشتراك آن دو ، تكیه بر اصلاح و تهذیب و تصفیه نفس است .
اما دو وجه اختلاف ، یكی این است كه عارف استدلال را به كلی طرد می كند
ولی فیلسوف اشراقی آنرا حفظ می نماید و فكر و تصفیه را به كمك یكدیگر
می گیرد . دیگر این كه هدف فیلسوف اشراقی مانند هر فیلسوف دیگر كشف
حقیقت است اما هدف عارف وصول به حقیقت است .
4 - روش استدلالی كلامی : متكلمین مانند فلاسفه مشاء تكیه شان بر استدلالات
عقلی است ولی با دو تفاوت :
یكی این كه اصول و مبادی عقل كه متكلمین بحثهای خود را از آنجا آغاز
می كنند با اصول و مبادی عقلی كه فلاسفه بحثخود را از آنجا آغاز می كنند متفاوت است . متكلمین خصوصا معتزله مهمترین
اصل متعارفی كه به كار می برند " حسن و قبح " است ، با این تفاوت كه
معتزله حسن و قبح را عقلی می دانند و اشاعره ، شرعی . معتزله یك سلسله
اصول و قواعد بر این اصل مترتب كرده اند از قبیل " قاعده لطف " و "
وجوب اصلح بر باری تعالی " و بسیار مطالب دیگر .
ولی فلاسفه اصل حسن و قبح را یك اصل اعتباری و بشری می دانند و اشاعره ،
شرعی . معتزله یك سلسله اصول و قواعد بر این اصل مترتب كرده اند از
قبیل " قاعده لطف " و " وجوب اصلح بر باری تعالی " و بسیار مطالب
دیگر .
ولی فلاسفه اصل حسن و قبح را یك اصل اعتباری و بشری می دانند ، از قبیل
مقبولات و معقولات عملی كه در منطق مطرح است و فقط در " جدل " قابل
استفاده است نه در " برهان " . از اینرو فلاسفه كلام را " حكمت جدلی
" می خوانند نه " حكمت برهانی " .
یكی دیگر این كه متكلم ، بر خلاف فیلسوف ، خود را " متعهد " می داند
، متعهد به دفاع از حریم اسلام . بحث فیلسوفانه یك بحث آزاد است یعنی
فیلسوف هدفش قبلا تعیین نشده كه از چه عقیده ای دفاع كند ولی هدف متكلم
قبلا تعیین شده است .
روش كلامی به نوبه خود به سه روش منشعب می شود :
الف - روش كلامی معتزلی .
ب - روش كلامی اشعری .
ج - روش كلامی شیعی .
شرح كامل هر یك از این روشها در این درس میسر نیست و نیازمند بحث
جداگانه ای است . معتزله زیادند ، ابوالهذیل علاف ، نظام ، جاحظ ،
ابوعبیده معمربن مثنی كه در قرنهای دوم و سوم هجری می زیسته اند و قاضی
زمخشری در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم ، مظاهر و نماینده مكتب
معتزله به شمار می روند . و شیخ ابوالحسن اشعری متوفا در سال 330 هجری
مظهر و نماینده كامل مكتب اشعری به شمار می رود . قاضی ابوبكر باقلانی و
امام الحرمین جوینی و غزالی ، و فخرالدین رازی ، روش اشعری داشته اند .
متكلمین شیعی نیز زیاد بوده اند . هشام بن الحكم كه از اصحاب امام جعفر
صادق علیه السلام است یك متكلم شیعی است . خاندان نوبختی كه یك خاندان
ایرانی شیعی می باشند متكلمان زبردستی داشته اند . شیخ مفید و سید مرتضی
علم الهدی نیز از متكلمان شیعه به شمار می روند . مظهر و نماینده كامل كلام
شیعی خواجه نصیرالدین طوسی است . كتاب " تجرید العقائد " خواجه یكی
از معروفترین كتب كلام است . خواجه ، فیلسوف و ریاضیدان هم هست . بعد
از خواجه سرنوشت كلام به كلی تغییر كرد و بیشتر رنگ فلسفی به خود گرفت.
در میان كتب كلامی اهل تسنن " شرح مواقف " كه متن آن از " قاضی عضد
ایجی " معاصر و ممدوح حافظ است ، و شرح آن از میرسید شریف جرجانی است
از همه معروفتر است . كتاب " مواقف " سخت تحت تأثیر كتاب "
تجرید العقائد " است .